آخرین ارسالی های انجمن
نویسنده کتابهای فجر گفت: ما یک میلیارد تومان برای تبلیغات قرارداد بستیم؛ بعد 4 میلیارد دیگر خواستند. استمرار تبلیغها با توصیه و تاکید مدیرکل بازرگانی صدا و سیما بود.
خبرگزاری فارس- مصطفی وثوقکیا، مهناز سعیدحسینی: این مصاحبه ویژگیهای خاص خودش را دارد و سوژه این مصاحبه یکی از متفاوتترین سوژههای مصاحبه است. مصاحبه شونده ما از این جهت متفاوت است که غالبا در حین مصاحبه فریاد میزد، جنجال به راه میانداخت، با حرکات دست و صورت و بدن، سعی در ایجاد بار روانی داشت، بعضا جواب سوالها را نمیداد و وقتی نمیتوانست پاسخ دهد میگفت شما بیسواد هستید!
ما اینجا از ابوالفضل صادقی سخن میگوییم؛ نویسنده، مجری، سرمایهگذار و روابط عمومی طرح کتابهای فجر! گمان نمیکردیم بعد از انتشار گزارش خبرگزاری فارس از طرح کتابهای فجر، با صادقی مصاحبهای این چنینی داشته باشیم . به خصوص بعد از دعواهای لفظی تلفنی وی که انتشار گزارش در پی داشت و به خصوصتر! وقتی که فهمیدیم او با اعتماد به نفس کامل دوبار با دو هویت جداگانه و جعلی با خبرگزاری فارس
مصاحبه کرده بود و بهروز محمدی (مدیر روابط عمومی طرح فجر) و ابوالفضل صادقی(نویسنده و سرمایه گذار) هر دو یک نفر بودند! (ما این موضوع را پایان این مصاحبه به روی صادقی نیاوردیم) اما با این همه صادقی یک روز تماس گرفت تا ما را برای اختتامیه طرح کتابهای فجر به جزیره ابوموسی دعوت کند! ما هم او را به خبرگزاری فارس دعوت کردیم تا پاسخگوی سوالهای فراوانی باشد که هم در خبرگزاری فارس و هم به تبع آن گزارش در چند پایگاه خبری منتشر شده بود.
ابوالفضل صادقی همراه با برادرش مهدی صادقی مدیر انتشارات رسم نزد ما آمد. ما در دو ساعت گفتوگویی که با صادقی داشتیم (هرچند این صحبتها بعد از گذشت نیمی از مصاحبه و با ورود مهدی صادقی به بحث شکل گفت وگو به خود گرفت!) سعی کردیم همه سوالهایی را که به ذهن خوانندگان میرسید، خودمان در ذهن داشتیم و در بعضی پایگاهها مطرح شده بود، از او بپرسیم. اما او با هر سوال ما به حاشیه میرفت! و جواب سوال را با سوال میداد. هر چند ما با پرسیدن مکرر سوالها سعی کردیم به پاسخها برسیم اما جوابها تقریبا تا قبل از ورود مهدی صادقی به بحث قانع کننده نبود.
مجری کتابهای فجر سعی میکرد در مقابل صحبتهای ما، توپ را به میدان ما بیندازد که اصلا شما به عنوان خبرگزاری فارس برای نشر چه کار کردهاید که از من سئوال میکنید؟ یا سوژه دیگرش این بود که بچه جنگ است و ما را چه به این حرفها! به هر حال ما سوالها را پرسیدیم و پاسخهای ابوالفضل صادقی را هم کامل آوردیم. قضاوت نهایی با خوانندگان است.
* ابتدا درباره این طرح توضیح دهید که چه شد به فکر اجرای آن افتادید؟ فکر خودتان بود یا نتیجه فکر جمعی ؟
*ابتدا از خبرگزاریها که به نوعی کمک کردند و طبق نظر خود اطلاعرسانی کردند، تشکر میکنم. من درود میفرستم به روح شهدا که هر چه داریم از آنها است. وقتی آقا فرمودند ما ناراحت هستیم از وضعیت کتاب و انتظار ما درباره کتابخوانی برآورده نشده و برای کالاهایی که ضرور هم نیست عدهای مباشر میشوند و تبلیغ میکنند تا مردم به خرید تشویق شوند و گفتند کتاب باید خوب باشد و بعضی کتابها مضر است و تمام دستگاهها مسئول هستند مردم را به مطالعه تشویق کنند و کتاب برای زینت قفسهها نباید باشد، وقتی ما این صحبتها را 2-3 بار بررسی کردیم به این نتیجه رسیدیم که طرح فجر را راه اندازی کنیم.
* ما یعنی خودتان؟
بله. خودم. احساس کردم که رهبر چشماندازی را ترسیم میکند و ما باید کاری بکنم. البته ما مؤسسه راهبرد اقتصاد فردا هستیم. تحقیقهایی انجام دادیم که مردم چرا کتاب نمیخرند. اصلا شماها حقوقتان چه قدر است؟ سالانه چه قدر کتاب میخرید؟ یک کارمند معمولی چه قدر کتاب میخرد؟
*(بعد از پاسخ به صادقی درباره سوالش و اینکه ما به عنوان خبرنگار چه قدر کتاب میخریم) بحث به حاشیه میرود. لطفا توضیح دهید طرح فجر را از کجا آوردید؟ مؤسسه شما اقتصادی است یا فرهنگی؟
* شما برای فرهنگ چه کردید؟ اگر میخواهیم به نتیجه برسیم باید به گذشته نگاه کنیم. خبرگزاری فارس چه قدر برای کارکنانش کتاب میخرد؟
* موضوع بحث ما طرح فجر است نه سطح مطالعه مردم و عملکرد خبرگزاری فارس. لطفا حاشیه نروید؟
*شما به عنوان خبرگزاری برای بالا بردن سرانه مطالعه چه کردید؟ من بچه جنگ هستم.
*جنگ قابل احترام اما ربطی به بحث ما ندارد.
*وظیفه من بوده. اصلا شما کتاب شور یادگیری من را خواندهاید؟ ما سالها است زحمت میکشیم. اگر آقا ابراز نگرانی میکند یعنی وضعیت خوب نیست. این کتاب درباره شهید زینالدین است. اگر توانستید وصیت شهدا را به منزل مردم ببرد هنر است. من این کار را کردم.
* بحث ما درباره کتابهای فجر است شما خودتان تماس گرفتید که بیایید و درباره کتابهای فجر توضیح دهید.
*مهم نیست. خبر شما بر پایه یک مشت تئوریهای بیاساس است. شما زمان جنگ کجا بودید؟
* چه ربطی دارد؟ زمان جنگ ما سنمان کم بود؟
*خیلی ربط دارد. آنهایی که بودند و بچه نبودند بگو بیایند با من مصاحبه کنند. من کار اقتصادی میکنم اما وصیت امام را میزنم توی سررسید. شما که فارس هستید، این سر رسید را بزنید.
* موضوع ما کتابهای فجر است!
*برای صحبتهای مقام معظم رهبری باید ارزش قائل شوید. شما در جامعه تشنج ایجاد میکنید ما در این سررسید وصیتهای امام و سخنان رهبر و 30 سال دستاوردهای روزانه جمهوری اسلامی را نوشتیم. ببرید در یک شرکت ببینید حاضر است چاپ کند؟ بعد مسابقه هم بگذارند؟ آن هم در این گرانی کاغذ. وظیفه ما است. شما برای انقلاب چه کردید؟
* پس برای مصاحبه چرا اینجا آمدید؟ چرا جای دیگر نرفتید؟
* آفرین! چون ارزش قائل هستید! من میگویم توی کارخانه کیهان بگیرند و بخوانند تا عادت کنند. ما باید اذهان را مدیریت کنیم هر طرحی که راه میاندازید نقصهایی دارد شما باید کمک کنید تا سال بعد بهتر انجام شود نه اینکه طرح را بزنید. دیگر چه کسی وارد این عرصه میشود؟
من که از آرمانهای نظام برنمیگردم. البته میزان حال افراد است. نظام با فارس که سنجیده نمیشود، ملاک ولایت فقیه است. جلوی آیتالله بوشهری هم این حرفها را گفتم. تو نمایشگاه قم بالا منبر رفتم و گفتم من طرفدار مشایی و احمدینژاد نیستم من سرباز نظام هستم!
* برویم سر اصل مطلب؟
* تو باید من را بشناسی که کی هستم. وظیفه قوه قضاییه است که از من بپرسد این پولها را از کجا آوردم.
** همهاش گفتهام تقصیر دولت است
* آیا شما مؤسسه اقتصادی هستید؟ قبل از طرح فجر چه کار فرهنگی انجام دادهاید؟
* بزرگترین پروژههای فرهنگی بدون پیشرفت اقتصادی ممکن نیست! تشیع بدون پول که صادر نمیشود. چرا مقام معظم رهبری گفت سال تولید ملی است؟ این نشان میدهد که باید خیلی عمیقتر وارد شود. مصاحبه من را با قم دیدید؟ همهاش گفتهام تقصیر دولت است! شما اگر پیدا کردید ما از یک نفر، یک ریال وام گرفته باشیم.
* قبلا چه کارهای فرهنگی انجام دادید؟
* احسنت! یکی کتاب شور یادگیری است که به 4 بصیرت بعد از فتنه 88 میپردازد. به من گفتند پرچم نزنید روی جلد کتاب! من گفتم ما که عمرو عاص نیستیم، باید مشخص کنیم که هستیم و چه میکنیم و پرچم روی همه کتابهای من رفت.
* به جز این کتاب چند کتاب دارید؟
* 7-6 عنوان کتاب داریم.
* چند سال است که انتشارات دارید؟
10 سال. انتشارات کار فرهنگی خودش را انجام میدهد و مؤسسه هم کار اقتصادی خودش را. منتها نگاه کنید اگر صهیونیستها بخواهند درباره واقعه قلابی هولوکاست چیزی بنویسند، تا تهش میروند و همه چیز را به هم وصل میکنند. ما این قدر باید هوشمند باشیم. من میگویم اگر هنر ما این بوده که کتابها را به خانهها ببریم از ما حمایت کنید. در گزارش شما آمده بود این کتابها هیچ چیز ندارد.هر کس هر علمی جز ائمه دارد بگوید من عالم هستم ما هیچ چیز جز قرآن نداریم من تفسیر قرآن میخوانم. «عمّ یتساعلون» چه تونه؟! با من جنگ میکنید؟ تیر گرفتید به سمت من؟
* از این کتابها چه قدر رفت به خانههای مردم؟
* تعداد خوبی رفت! اگر خدا بخواهد و خدا کمک کند و با کمک دلسوزان نظام روز به روز بهتر خواهد شد. البته افرادی هستند که از روی ناآگاهی و حسادت مانع میشوند.
* شما خیلی خوب شعار میدهید! این کتابهای فجر چه ربطی به قرآن و امامان دارد؟
* احسنت به شما! سوالی پرسیدید نیکو. اولا به من بگویید چه طور میتوانیم بنیان خانواده را استحکام ببخشید؟ بیشتر طلاقهای جامعه به خاطر عدم تفاهم است. در حالی که گذشت ندارند و صبور نیستند این کتاب میگوید اگر شوهر شما تیپ 8 است و ظرفهای آشپزخانه را میشکند، زیر سرش بلند نشده، ذاتا این جوری است. هنر زن و مرد تحمل است.
* اما این مطالب هیچ ارتباطی با احادیث و قرآن و روایت ما ندارد. اینکه یک فرد این جوری هست و خب باید باشد و بقیه تحملش کنند، هیچ نسبتی با دین ما ندارد دینی که افراد را به سمت بهتر شدن و پاکیزه رفتار کردن سوق میدهد. شما برعکس شعارهایی که میدهید، کاملا برداشت و کپی از دین خیلی فردی غربی ارائه کردهاید که هر کس ویژگیهای فردی خودش را دارد که باید با آن کنار آمد و هر کس باید رفتار خود را باید اصلاح کند.
* احسنت بر شما! شما وقتی میخواهید رفتارتان را اصلاح کنید نباید دروغپردازی کنید. نباید به کسی که 15-14 سال در جنگ بوده، تهمت بزنید. برای اینکه نمیدانید ارتباطش دهید به صهیونیزم.
** اینگرام در اصل برای ایران بوده!
* کسی شما را به صهیونیزم ربط نداد. خودتان مدام از صهیونیستها میگویید و یک جوری گریزی میزنید به آنجا. جواب ندادید؟ این گونه برخورد و توصیه رفتاری را ما نه در روایات داریم و نه آیات قرآنی. شما که همه چیز را به قرآن و احادیث وصل میکنید بگویید این اینگرام چه ربطی به دین ما دارد؟
* شما نهجالبلاغه را خوب نخواندید. امام علی (ع) درباره آدم پرهیزگار میگوید چه ویژگیهایی دارد. شما نهجالبلاغه را نخواندید. این کتاب از آن استفاده شده، تیپ را میگوید. امیرالمؤمنین میگوید طمع این است. حسادت این است.
* شما دقیقاً براساس روانشناسی غربی و عرفانهای نوظهور صحبت میکنید؟
* من متوجه شدم سواد شما اندک است. اینگرام در اصل برای ایران بوده، دارند ثابت میکنند. براساس مکاتب ایران بوده کتابش به زودی منتشر میشود.
* ایران در چه زمانی؟ بعد از اسلام؟ قبل از اسلام؟
* بعد از اسلام. مکتبهای قرآنی ما بعد از اسلام آمده است در افغانستان این مکتبها هست. ما داریم جمعآوری میکنیم. فاش نشده است وگرنه ما خیلی چیزها داریم! در هر کتاب کمی از مهارت زندگی میگویم، کمی از شهدا. من در هر کنفرانس اقتصادی که رفتم، یک باره بحث را میبرم به جنگ! من که به جایی وابسته نیستم. ترمز هم ندارم. فقط ولایت ترمزم را میکشد.
*جواب سوالها را درست بدهید. میرویم دوباره سر موضوع اول. شما بعد از شنیدن صحبتهای رهبر، به این نتیجه رسیدید که کار بکنید. تیم داشتید یا خودتان به این 4 کتاب رسیدید؟
هیچ کس به ما کمک نکرد. به هر جا گفتیم، کمکمان نکرد. ارشاد کمک نکرد. به جز به ارشاد به به هیچ جا نامه نزدیم. ما 8 ماه دویدیم تا با آقای دری وقت ملاقات بگیرم. من این جوری بدبختی کشیدم اگر من وصل بودم، 8 ماه میدویدم؟
**صدا و سیما سرمان کلاه گشادی گذاشت
* اما شما قبل از اینکه کار به اینجا بکشد در مصاحبه قبلی گفته بودید که طرح فجر با همکاری و مساعدت شخص آقای ضرغامی، معاونان و مشاوران ایشان انجام شده است؟ چه طور شما به هیچ جا وصل نیستید؟!
از صدا و سیما نگویید و دست روی قلبم نگذارید.
*باز حاشیه رفتید.
*این سئوالها چه فایدهای دارد بیایید به من کمک کنید.
*به جز شما کسی در نوشتن کتابها دست داشت؟
*نویسنده منم اجازه نمیدهم کسی در تالیفات من تصرف کند.
*بگویید طرح فجر چه طوری راه انداختید که به این کتابها و این تبلیغها رسیدید؟
*وقتی مقام معظم رهبری آن حرفها گفتند، ما یک میلیارد تومان با صدا و سیما قرارداد بستیم. طرف صدا و سیما هم نروید که کلاه گشادی سرتان میگذارند.
* کتابها را قبلا نوشته بودید؟
بله، تو نمایشگاه کتاب سال 91 افتتاح شد. ماه مهر یک میلیارد تومان با صدا و سیما قرارداد بستیم. بعدش گفتند 4 میلیارد دیگر هم قرارداد ببندید ولی من زیاد صحبت نمیکنم در این باره.
* چرا نمیتوانید شفاف بگویید. ما فکر میکنیم شما رانت خوبی در صدا و سیما داشتید.
* ای کاش رانت بود ما یک میلیارد قرارداد بستیم بعد 4 میلیارد دیگر خواستند.
**مدیرکل بازرگانی صدا و سیما اصرار کرد تبلیغ کنیم
* یک میلیارد برای چند وقت؟
* هزینهاش سنگین است. اصلا سراغش نروید برای پفک خوب است. برای 20 روز بود تبلیغات ما که خیلی سنگین بود. اصرار کردند شما این کار را انجام دهید.
* چه کسی به شما اصرار کرد؟
*آقای مهدوی مهر مدیرکل بازرگانی صدا و سیما.
* مهدی صادقی: من درباره این تبلیغات توضیح میدهم. شما به عنوان هر ناشری اگر به صدا و سیما مراجع کنید 40 درصد تخفیف میدهند این 40 درصد البته با تعرفههای خودشان است. یعنی 40 درصد اضافه برای شما تبلیغ میکنند. چون ایشان جانباز بود، تخفیف ویژه گرفت و 70 درصد تخفیف شد. بعدتر با توجه به طرح و نوع کتابها آقای مهدوی مهر تا 90 درصد هم تخفیف داد.
**از جای خاصی نامه داشتیم ولی نمیگوییم کجا!
* با 90 درصد تخفیف هزینه یک میلیارد شد؟
* مهدی صادقی: گفتم که با تعرفه خودشان. یعنی قرار شد 90 درصد اضافه تبلیغ کنند. تمام اینها را ابتدا در قالب چک میگیرند و بعد شروع به پخش میکنند با توجه به اینکه ایشان فرد موجهی است و نامه از جای خاصی دارد.
* از کجا نامه داشتید؟
* مهدی صادقی: ما نمیگوییم. لزومی هم ندارد. به هر حال این قرارداد با این فرض بسته شد که اگر کتابها فروش نرفت، صدا و سیما از ما حمایت میکند و کتابها را میخرد و چکهای ما را اجرایی نمیکند. خود آقای مهدوی مهر پیشنهاد داد تبلیغات بیشتر شود.
*چرا؟
مهدی صادقی: با توجه به اینکه تبلیغات ما برای تبلیغهای صدا و سیما اعتبار بود و هیچ تبلیغ فرهنگی در صدا و سیما وجود ندارد. برای آنها هم سود داشت نمیدانستیم چنین دیدگاهی دارند. اما آنها به نوعی از ما سوء استفاده میکردند.
**صدا سیما با تبلیغات ما خودش را موجه جلوه میداد
* چطور سوء استفاده میکردند؟
مهدی صادقی: خیلی راحت. شما در تیزرها از امام علی میگویید . در کدام تیزر از امام علی میگویند؟
* کجای این سوء استفاده است؟
مهدی صادقی: خودشان را موجه جلوه میدهند تا نشان دهند تبلیغ فرهنگی میکنند.
* وقتی پول میگیرند چه منتی هست؟
مهدی صادقی: خب این تبلیغات به شرط فروش و به اجرا نگذاشتن چکها بود. اینکه میگوییم ناشرهای دیگر سراغ صدا و سیما نروند به همین خاطر است. فقط یک عده ناشرهای کمکآموزشی که بنرهای 20 متری نمایشگاه دستشان هست میتوانند سراغ صدا و سیما بروند.
**کل قیمت یک کتاب 5 میلیون تومان، تبلیغ صدا و سیما 400 میلیون تومان
* ناشران غالبا حتی 200 میلیون سرمایه ندارند که برای 40 درصد بعد تخفیف بگیرند.
مهدی صادقی: همین طور است. وقتی یک کتاب قیمتش 5 هزار تومان است و یک رمان تیراژ هزارتایی دارد که کل قیمت کتاب 5 میلیون تومان میشود. این ناشر چه طور میتواند 400 میلیون برای 30 بار تبلیغ به صدا و سیما بدهد؟ اینکه ناشران سراغ صدا و سیما نمیروند همین است.
اما وقتی طرح عظیمی میشود و قرار است از ما مبلغی نگیرند و بعداً اگر فروش نرفت، از ما حمایت کنند، ما سراغشان رفتیم که دیدیم این نیست.
* به هر حال شما هم سود خودتان را میبردید.
مهدی صادقی: ما این تبلیغها را به آن شرط قبول کردیم. وقتی تبلیغ زیاد شد، بعضی ناآگاهان مطبوعاتی فکر کردند چه خبر است و ما میلیاردی به صدا و سیما پول دادهایم. این تبلیغات صدا و سیما همه را به این فکر برد که ما در دفترمان چاه نفت داریم، حالا اگر همراه اول تبلیغ 100 میلیارد تومانی به صدا و سیما بدهد، هیچکس نمیگوید چرا. اگر میلیاردها جایزه بدهند کسی سوال نمیپرسد، اما اگر یک کتاب تبلیغ شود از فرد موجهی، همه میگویند چرا! اصلاً همه اینها به کنار، کتاب مجوز دارد، مگر خود آقا نگفت کتاب تبلیغ شود؟ تا تبلیغ کتاب است همه حساس میشوند. ما چون آقا گفتند و حساس شدیم، چوب دو سر طلا شدیم و از دو طرف میخوریم. ما جلو رفتیم اما ارشاد از ما حمایت نکرد، صدا و سیما هم ما را گول زد ، توی ارشاد هم کسی آمده در سمت معاون فرهنگی نشسته که مدیر فرهنگی نیست. وقتی 4 تبلیغ اینطوری که پخش شد، ما گول صدا و سیما را خوردیم ، حمایتشان چه شد؟ این ملت که 5 میلیارد از من کتاب نخریده که من 5 میلیارد بدهم؟ چرا هیچکس به صدا و سیما اعتراض نمیکند؟ چرا قشر روشنفکر سطحی فکر میکنند. ما برای اولین بار کتاب را به تلویزیون بردیم.
* شما گفتید 1 میلیارد تومان برای 20 روز گرفتند ، اگر فروش نرفت، چرا 3 ماه ادامه پیدا کرد؟
مهدی صادقی: توصیه و تاکید آقای مهدوی مهر بود به این دلیل که میگفت تبلیغات شما وجهه تبلیغات ما را بهتر کرده است.
* بعد کی گفتند باید 4 میلیارد دوباره بدهید؟
مهدی صادقی: اینها را در قرارداد داریم.
* الان کتابهای شما فروش نرفته است؟
مهدی صادقی: نه.
* چه قدر از این کتابها چاپ شده است؟
مهدی صادقی: یک میلیون و 200 هزار نسخه تیراژ کتابها است.
* ولی شما در مصاحبه اولیه گفتید که تا مهر یک میلیون و 200 هزار نسخه فروختهاید در حالی که مهر هنوز تبلیغ کتابها شروع نشده بود.
مهدی صادقی: نه ما کتابها را چاپ کرده بودیم. مجبور بودیم اولش چاپ کنیم.
* یعنی شما قبل از تبلیغات گفتید اینها را فروختهایم؟ از این تعداد چه مقدار فروش رفته است؟
مهدی صادقی: تعداد کمی. آمار دقیق را باید از انبار بپرسم.
* پس چطور گفتید ما پیشبینی میکنیم 8 میلیون نسخه فروخته شود؟
ابوالفضل صادقی: آفرین! چون فکر میکردیم تبلیغات ادامه پیدا کند.
* بالاخره فروش کتابها باید روند رو به رشدی داشته باشد که چنین حرفی بزنید . ضمن اینکه وقتی ما از تجدید چاپ کتابها از شما به عنوان مدیر انتشارات رسم پرسیدیم ، گفتید نمیدانم و در جریان تجدید چاپها نیستیم (نگفتید تجدید چاپ نمیشود) و باید از نویسنده و سرمایه گذار این طرح بپرسید.
مهدی صادقی: پیشبینی ما درست در آب در نیامد . به خاطر خلف وعده صدا و سیما.
از اینجا به بعد باز ابوالفضل صادقی پاسخ سوالها را داده است
*کتابها را کجا عرضه میکردید؟
* در فروشگاههای سراسر کشور بعدا آنها را جمع کردیم.
* بعد از اینکه ما مطلب زدیم؟
* بعدش دیدیم اشتباه است. شما هم صداوسیما نروید که کلاه گشادی سرتان میرود هر کس بخواهد حرف حضرت آقا را جلو ببرد جلویش را میگیرند . اصلا شما از حرفهای حضرت آقا درباره کتاب چه میدانید؟
**گفتم ما لینک داریم از لینک ما استفاده کنید پولمان توی دلار و روغن نرود!
* شما که ادعای دانستن سخنان رهبر انقلاب را دارید و به خاطر احساس وظیفه وارد این قضیه شدید ، چرا به جای اینکه 4 کتاب خودتان که کلا درباره محتوایش بحث است، کتابهایی را تبلیغ نکردید که خود رهبر دربارهاش مشخصاً نظر دارند؟
* من زنگ زدم حوزه هنری، گفتم 100 هزار تا «شرح اسم» به من دهید! {ناشر کتاب «شرح اسم» مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی است}، گفتند 20 هزار تومان، نقدی 15 هزار تومان. گفتیم کتابهای ما را قبول دارید، بخرید . گفتند پول نداریم . گفتیم حالا که ما لینک داریم از لینک ما استفاده کنید و پول ما توی دلار و روغن نرود. هزاران ناشر و نویسنده هستند که پول چاپ کتابشان را ندارند و انشاالله به فضل پروردگار این اتفاق میافتد.
* فکر نمیکنید گذاشتن هولوگرام و شماره پشت کتاب باعث میشود خیلیها برای شرکت در مسابقه ، اصلاً کتاب را نخوانند؟
* ببینید اگر بخواهید بچه را به کلاس اول ابتدایی بفرستید مدرسه باید پفک دستش دهید. ما میدانیم غالباً به خاطر جایزه میخرند. اما باید یادشان بدهیم برای کتاب پول بدهند. اگر یاد بگیرند بعداً خودشان کتاب میخرند. ما وصیت امام را با سوال به خانههای مردم بردیم.
* درباره جایزهها بگویید، این 57 میلیون تومان را به چند نفر میدهید؟
یک نفر.
* جایزه بقیه افراد صلوات است
* به بقیه چی؟
* بقیه 57 هزار تومان میگیرند و برایشان صلوات میفرستیم! البته ما ماشین هم میدهیم. جایزههای مختلفی هست که در تبلیغات آمده است.
* پس پولش را دارید که این قدر جایزه بدهید و هزینهها درآمده که میخواهید جایزهاش را بدهید؟
* آره، ولی اینقدرها نیست. الحمدالله. کمک کنید تا خدا راضی شود .
**در نامه ما به وصفی آمده: طرح ما در گستره ایران اسلامی است
*درباره مجوز طرح صحبت کنیم. محمدرضا وصفی در مصاحبهای با ما گفته بود مجوز طرح فجر برای تهران بود است.
مهدی صادقی: مجوز ما را ببینید. ببینید کجا نوشته استان تهران؟ نامهای زدهایم به آقای وصفی و در نامه آوردهایم ما در گستره ایران اسلامی این طرح را اجرا میکنیم.
* در پاسخ آقای وصفی آمده چون متقاضی از تهران است و قید نکرده ملی، این طرح مجوز در سطح استان تهران دارد.
مهدی صادقی: در نامه ما آمده طرح ما در گستره ایران اسلامی است و ایشان در جواب نوشته عطف به نامه شماره 7114 با درخواست شما موافقت میشود . در جواب قید نکردهاند، که در تهران مجوز میدهند. دوم اینکه چرا در سربرگ وزارت ارشاد به ما پاسخ دادهاند؟ چرا در سربرگ استان تهران نیست؟ اگر ما از ارشاد استان تهران مجوز میخواستیم میرفتیم خیابان مطهری نه خیابان فجر. این نامه از وزارت ارشاد است. بعد از اینکه این اتفاقها افتاد ، اینها زیرش زدند.
**ما از ارشاد طلبکاریم و از آنها شکایت کردهایم
* جریان نامه معاون فرهنگی ارشاد چه بود؟
مهدی صادقی: ما وقتی برای طرحمان کمک خواستیم و درخواست کاغذ داشتیم، به ما کمک نکردند و درخواست ما رد شد. اما بعد از گزارش شما بلافاصله به صدا و سیما نامه زدند که جلوی تبلیغات گرفته شود. چه طور وقتی ما از آنها کمک میخواهیم کمک نمیکنند و میگویند به ما ربطی ندارد، اما وقتی میخواهند جلوی طرح را بگیرند بلافاصله جلوی کار را میگیرند. من شکایت کردهام و باید پاسخگو باشند.
* ابوالفضل صادقی: ما از اینها طلبکار هستیم. به ما کمک نکردند. شکایت کردهایم. همه جا به ما ضربه زدند.
مهدی صادقی:اصل این قضیه این است که ما چون در ارشاد ناخودی هستیم با ما این کار را میکنند، من کتابی در آوردهام درباره بنیانگذار دانشکده هنر. کتاب من جواهر است و درباره تاریخ هنر این مملکت. در طی این 10 سال یک جلد کتاب از ما نخریدند (جز قبل از عید که 100 نسخه از کتابی را خریدند). چون من ناشر ناشناختهای هستم، سمت من همه ترکشها میآید. اصلا ما تبلیغات درباره کتاب داریم، اصلا با چند میلیارد کتابمان را تبلیغ میکنیم به نظر شما تبلیغ کتاب اشکالی دارد؟
**فعلا از ابوموسی گفتهایم! شاید قم شاید تهران یا مشهد!
* اشکال ندارد. اما کتاب با فرهنگ و اندیشه مردم سر و کار دارد . ما به محتوای کتاب حساس هستیم چون بازخورد آن را روی اندیشه میبینیم ولی تبلیغ پفک حوزه در سلامت است و در حیطه اظهار نظر ما نیست. از ابوموسی بگویید. ابوموسی را چرا مطرح کردید؟
ابوالفضل صادقی: کار رسانه مدیریت ذهنها است اگر ذهنها را مدیریت نکنید رسانههای دیگر مدیریت میکنند، ما کتابها را به خانهها فرستادیم. ابوموسی را نمیدانم شاید قرعهکشی مشهد باشد شاید قم شاید هم تهران.
* پس چرا تبلیغ کردید ابوموسی؟
ابوالفضل صادقی: هویت ملی است. خدا بخواهد میرود ابوموسی. حالا میگوییم ابوموسی برای بقیهاش خدا بزرگ است. ولی از ابوموسی خیلی گفتیم . بچههای کوچک هم اسم ابوموسی را شنیدهاند.
در پایان این مصاحبه ابوالفضل صادقی به ما سررسید سال 92 را داد که وصیتهای امام در آن است و گفت: برو بخوان شاید رفتارت خوب شود! از او درباره بهروز محمدی، همان شخصیت جعلی که او برای خودش به عنوان مدیر روابط عمومی طرح فجر درست کرده بودیم، پرسیدیم. ابتدا خودش را به آن راه زد و جواب نداد. بعد هم گفت: یاد بگیرید جنگ تاکتیک و استراتژی خودش را دارد!
هنگام خروج هم نویسنده و مجری و روابط عمومی این طرح تاکید کرد که این مملکت وزارت اطلاعات و قوه قضاییه دارد!
گفتوگوی صریح و چالشی فارس با مجری طرح کتابهای فجر:
با سلام
اینجانب بتول خشائی و دوستم خانم راضیه سالاری از کتاب فجر 57 از طریق اینترنت اذر ماه 91 کتاب خریداری کرده ایم ولی هنوز کتاب ها به دستمون نرسیده !!!!!!!!!!!!ممنونم پیگیری فرمایید
با تشکر
سلام
چه خوب شد که يکي از اين آقا سؤال کرد. لطفا" به ايشان بفرماييد پول گرفته اند حداقل کتاب را ارسال کنند جايزه مال خودشان